منشور حقوق بشر كوروش كبیر
نوشته شده توسط : رحیم یاوری نژاد

   متن منشور حقوق بشر كوروش

1» ....

 ‏2» ....همه ی جهان

 

3 ‏» ... مرد ناشایستی بنام نبونید به فرمانروایی كشورش رسیده بود.

 

4 ‏» .... او آیین های كهن را از میان برد وچیزهای ساختگی جای آن گذاشت.

 

5 ‏» .... معبدی به تقلید از نیایشگاه ازگیلا برای شهر اور و دیگر شهرها ساخت.

‏6» .... اوكار ناشایست قربانی كردن را رواج داد كه پیش از آن نبود ... هرروز كارهای ناپسند می كرد. خشونت وبدكرداری.

7 ‏» او كارهای ... روزمره را دشوار ساخت. و با مقررات نامناسب در زندگی مردم دخالت می كرد. اندوه وغم را در شهرها براكند. او ازپرستش `مردوك ،خدای بزرگ روی برگرداند.

8 ‏»اومردم را به سختی معاش دچار كرد. هرروز به شیوه ای سا كنان شهر را آزار می داد. او با كارهای خشن خود مردم را نابود می كرد.. همه ئ مردم را.

9 ‏» از ناله و دادخواهی مردم،انلیل،خدای بزرگ (مردوك)ناراحت شد... دیگر ایزدان آن سرزمین را ترك كرده بودند.(منظور آبادانی و فراوانی و آرامش).

10 ‏» مردم از خدای بزرگ می خواستند تا وضع به همه ی باشندگان روی زمین كه زندگی و كاشانه ‏شان رو به ویرانی می رفت توجه كند. مردوك،خدای بزرگ اراده كرد تا ایزدان به بابل بازگردند.

11 ‏»ساكنان سرزمین سومر واكد مانند مردگان شده بودند. مردوك سوی آنان متوجه شد و بر آنان رحمت آورد.

 

12‏»مردوك به دنبال فرمانروایی دادگر در سراسر همه ی كشورها به جست و جو پرداخت. به جست و جوی شاهی خوب كه او را یاری دهد. آن گاه اونام كورش ،پادشاه انشان را بر خواند. از او به نام پادشاه جهان یاد كرد.

13 ‏» 1 ‏و تمام سرزمین گوتی و همه ی مردمان ماد را به فرمانبرداری كورش در آورد. كورش با هر سیاه سر (همه ی انسان ها)دادگرانه رفتار كرد.

14 ‏» كورش با راستی و عدالت كشور را  اداره می كرد. مردوك،خدای بزرگ با شادی از كردار نیك و اندیشه نیك این

پشتیبان مردم خرسند بود.

 15»بنابر این،او كورش را برانگیخت تا راه بابل را پیش گیرد،در حالی  كه خودش هم چون یاوری راستین دوشادوش او گام بر می داشت.

‏‏16 ‏»لشكر پر شمار او كه هم چون آب رودخانه شمارش ناپذیربود،آراسته به انواع جنگ افزارها در كنار او ره می سپردند.

‏17»مردوك مقدر كرد تا كورش بدون جنگ و خونریزی به شهر بابل وارد شود. او بابل را از هر بلایی ایمن داشت.او نبویند شاه را به دست كورش سپرد.

‏‏18»مردم بابل،سراسر سرزمین سومر و اكد و همه فرمانروایان محلی،فرمان كورش را پذیرفتند. از پادشاهی او شادمان شدند و با چهره های درخشان اورا بوسیدند.

19 »مردم،سروری را شادباش گفتند كه به یاری او از چنگال مرگ وغم رهایی یافتند وبه زندگی برگشتندهمه ی ایزدان اورا ستودند ونامش را گرامی داشتند.

20 »منم كورش، شاه جهان،شاه بزرگ،شاه دادگر،شاه بابل، شاه سرمرواكد،شاه چهارگوشه ی جهان.

21 ‏» پسر كمبوجیه،شاه بزرك،شاه انشان،نوه ی كورش،شاه بزرگ ءشاه انشان،نبیره ی جیش پیش ء شاه بزرگ ءشاه انشان.

22 ‏» از دودمانی كه همیشه شاه بوده اند و فرمانروای اش را بل (خدا) و نبو گرامی می

‏دارند وبا خرسندی قلبی.یادشاهی او را خواهانند.

آن گاه كه بدون جنگ و پیكار وارد بابل ثدم ... 23‏» همه ی مردم گام های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشتم. مردوك دل های پاك مردم بابل را متوجه من كرد... زیرا من اورا ارجمند وگرامی داشتم.

24 ‏» ارتش بزرك من به آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد اید.

25 ‏» وضع درونی بابل و جایگاه های مقدسش قلب مرا تكان داد... من برای صلح كو شیدم. نبونید مردم درمانده ی بابل را به بردكی كشیده بود. كاری كه در خور شان آنان نبود.

‏26» من برده داری را برانداختم،به بدبختی های آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم كه همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم كه هیچ كس اهالی شهر را از هستی

ساقط نكند.مردوك ازكردار نیك من خشنودشد.

27‏» او بر من،كه ستایشگر او هستم و بر كمبوجیه،پسرمن وهم چنین برهمه ی سپاهیان من.

28 ‏» بركت و مهربانی اش را ارزانی داثست. ما همگی شادمانه ودرصلح وآشتی مقام بلندش را ستودیم. به فرمان مردوك همه ی شاهان بر اورنگ پادشاهی نشسته اند.

 

29 ‏» همه ی پادشاهان سر زمین های  جهان،از دریای بالا تا دریای پایین (از دریای مدیترانه تا دریای فارس)،همه ی مردم سرزمین های دور دست،همه ی پادشاهان آموری ،همه ی چادرنشینان.

 

30 » ‏مراخراج گذاردند و در بابل بر من بوسه زدند. از آشور تا شوش.

31 ‏» من شهر های `أگاده ، اشنونا ، متورنو، دیر، دیر ،سرزمین گوتیان و همچنین شهرهای آن سوی دجله كه ویران شده بودند را از نو ساختم.

 

32 ‏» فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی را كه بسته شده

‏بود، بگشایند همه ی خدایان این نیایشكاه ها را

‏به جاهای خود بازگرداندم. همه ی مردمانی را كه پراكنده وآواره شده بودند به جایگاه های خود  بگرداندم، خانه های ویران آنان را آباد كردم.

 

‏33»هم چنین پیكره ی خدایان سومرواكد را كه نبورنید بدون واهمه ازخدای بزرك به بابل آورده بود،به خشنودی مردوك به شادی وخرمی

34»به نیایشگاه های خودشان بازگرداندم،باشد كه دل ها شاد گردد. بشود كه خدایانی كه آنان را به جایگاه های مقدس نخستین شان بازگردانم.

35 ‏» هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم خواستار زندگی بلند باشند. بشود كه سخنان پر بركت ونیكخواهانه برایم بیایند،بشود كه آنان به

                                                                                                                           ‏-         -          >

‏خدای من،مردوك بگویند: كورش

 

‏شاه،پادشاهی است كه ترا كرامی می دارد و بسرش كمبوجیه

‏36» بی گمان در آرزو های سازندگی،همگی مردم بابل پادشاه را گرامی داشتند ومن برای همه ی مردم جامعه ای آرام مهیا ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا كردم.

‏37».....

8‏3».....باروی بزرگ شهر بابل رااستوارگردانیدم

39 ‏» .... دیوار آجری خندق شهر را.

 

0 ‏4» كه هیچ یك از شاهان بیشین با بردگان به بیگاری گرفته شده به پایان نرسانده بودند.

41»......به انجام رسانیدم

 

2 ‏4» دروازه هایی بزرگ برای آنها گذاشتم با درهای از چوب سدر و روكشی از مفرغ ...

‏43 »......

‏44 ».......

45 ‏»..... برای همیشه

 

امیدوارم لذت برده باشید




:: موضوعات مرتبط: مطالب تاریخی , ,
:: بازدید از این مطلب : 303
|
امتیاز مطلب : 150
|
تعداد امتیازدهندگان : 43
|
مجموع امتیاز : 43
تاریخ انتشار : 22 مهر 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: